حق طلاق & مهريه؛ كدام براي زن بهتر است؟ تحليل حقوقي
ازدواج، پيوندي مقدس و در عين حال قراردادي حقوقي است كه پيامدهاي مالي و غيرمالي گستردهاي براي طرفين دارد. در جامعه حقوقي ايران، دو ركن اساسي براي تضمين حقوق زن مطرح است: يكي مهريه به عنوان پشتوانه مالي و ديگري حق يا همان وكالت در طلاق به عنوان ابزار حفظ اختيار و كرامت. بسياري از زوجهاي جوان در ابتداي مسير، با اين پرسش مهم روبرو هستند كه تمركز بر كدام امتياز ميتواند تضمينكننده زندگي بهتر يا نهايتاً خروج آسانتر از يك رابطه ناموفق باشد. آيا وزن دادن به پشتوانه مالي (مهريه) كفايت ميكند يا سپردن اختيار عمل (حق طلاق) ميتواند امنيت رواني بيشتري براي زن به همراه آورد؟ پاسخ اين سوال نيازمند يك تحليل حقوقي و اجتماعي عميق است كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت.
مهريه در حقوق ايران؛ پشتوانه مالي يا ابزار فشار؟
مهريه، به عنوان يك حق مالي شرعي و قانوني، به محض جاري شدن عقد ازدواج به ملكيت زن درميآيد و او هر زمان كه بخواهد ميتواند تمام يا بخشي از آن را مطالبه كند. از نظر حقوقي، مهريه يك بدهي بر گردن مرد است و در محاكم قضايي كاملاً قابل وصول است. بسياري از زنان به مهريه به چشم يك ضمانت اجرايي نگاه ميكنند تا مرد را به حفظ چارچوبهاي خانواده متعهد نگه دارد.
با اين حال، كاركرد عملي مهريه در سالهاي اخير دستخوش تغيير شده است. با توجه به قوانين جديد در مورد سقف مهريه (۱۱۰ سكه) و امكان تقسيط طولانيمدت آن، قدرت مهريه به عنوان يك اهرم فشار قوي يا يك پشتوانه مالي عظيم، كاهش يافته است. زن براي وصول مهريه بايد فرآيندي طولاني و طاقتفرساي حقوقي را طي كند و حتي در صورت حكم دادگاه، ممكن است سالها طول بكشد تا كل مبلغ را دريافت كند. در بسياري از موارد، مهريه صرفاً ابزاري براي به تأخير انداختن روند طلاق توسط مرد تبديل ميشود. بنابراين، اگرچه مهريه يك حق مالي مسلم است، اما لزوماً يك «تضمين» سريع و مؤثر براي زندگي زن نيست.
حق طلاق (وكالت در طلاق)؛ ابزاري براي حفظ كرامت و اختيار زن
در مقابل مهريه، امتياز حق طلاق يا همان وكالت بلاعزل در طلاق قرار دارد. به لحاظ قانوني، حق طلاق اصولاً با مرد است، اما زن ميتواند از طريق شرط ضمن عقد، وكالت مطلق و بلاعزل براي اجراي طلاق را از همسر خود بگيرد. اين وكالت، به زن اين امكان را ميدهد كه هر زمان اراده كند، بدون نياز به اثبات عسر و حرج يا جلب رضايت شوهر، به دادگاه مراجعه كرده و خود را مطلقه سازد.
داشتن حق طلاق (يا همان وكالت در طلاق) نه يك ابزار مالي، بلكه يك ابزار قدرتمند براي حفظ اختيار زن و آرامش رواني اوست. اين امتياز به زن كمك ميكند تا در يك رابطه آسيبزا گرفتار نشود و در صورت لزوم، بدون معطلي و درگيريهاي طولانيمدت قضايي، از آن خارج شود. ولي در هر صورت توصيه مي شود قبل از هر اقدام با يك وكيل خانواده مشورت كافي و لازم داشته باشيد.
مقايسه حقوقي: چرا حق طلاق ميتواند بهتر از مهريه باشد؟
هنگام مقايسه حق طلاق و مهريه، بايد دو اصل مهم را در نظر گرفت: كارآمدي و سرعت.
مهريه، همانطور كه گفته شد، ماهيت مالي دارد و وصول آن زمانبر است. در بسياري از موارد، زن پس از مطالبه مهريه مجبور است همچنان در وضعيت بلاتكليفي حقوقي به سر ببرد تا مراحل وصول يا طلاق به نتيجه برسد. اما وكالت در طلاق، ابزاري است كه مستقيماً بر وضعيت حقوقي ازدواج اثر ميگذارد. زن به پشتوانه اين حق ميتواند فوراً فرآيند طلاق را كليد زده و پس از جدا شدن، با آسودگي خاطر براي وصول مهريه خود اقدام كند. در واقع، حق طلاق باعث ميشود كه مطالبه مهريه به يك "نتيجه" تبديل شود، نه يك "ابزار" براي گرفتن طلاق. از اين منظر، حق طلاق يك اهرم اجرايي قوي و سريع است.
شروط ضمن عقد؛ راهي براي جمع كردن مزاياي هر دو
يكي از بهترين و حقوقيترين راهها براي رفع اين ترديد، استفاده بهينه از سند ازدواج و گنجاندن شروط ضمن عقد است. سند ازدواج نبايد تنها محلي براي تعيين ميزان مهريه باشد؛ بلكه فرصتي براي تعريف عادلانهترين توافقات زندگي مشترك است.
زن ميتواند با تعيين مهريهاي معقول (كه در حد توان مالي مرد و قابل وصول باشد) و در عين حال، دريافت كامل وكالت بلاعزل در طلاق و همچنين ساير شروط ضمن عقد (مانند حق خروج از كشور، حق تعيين محل سكونت، حق تحصيل و اشتغال)، يك پشتوانه حقوقي قوي و همهجانبه براي خود ايجاد كند.
تصميم نهايي؛ بهترين تضمين براي زن چيست؟
در نهايت، اگرچه مهريه و حق طلاق هر دو مهم هستند، اما در تحليل نهايي ميتوان گفت حق طلاق يا همان وكالت در طلاق، به زن قدرت كنترلي ميدهد كه هيچ مبلغ مهريهاي قادر به ايجاد آن نيست. مهريه امنيت مالي ديرهنگام ميآورد، اما حق طلاق، آرامش رواني و قدرت تصميمگيري آني را به زن ميبخشد كه در بحرانهاي زندگي، بسيار با ارزشتر است.
برچسب: مهريه . وكيل مهريه . قوانين مهريه . وكالت در طلاق . حق طلاق . قوانين حق طلاق .،
ادامه مطلب